ابیانه را ز بهرِ تماشا، خوش آمدی
عالی جناب، حضرتِ والا، خوش آمدی
.
ای مهربان، عزیز، تو ای میهمانِ ما
بَر اوجِ کوهِ کرکسِ زیبا خوش آمدی
.
گویش نگر که هست، به جا از هخامنش
گویم تو را به لهجه ی شیوا، خوش آمدی
.
در راسته روان شو و فارغ شو از جهان
آتش بزن به غُصّه و غم ها، خوش آمدی
.
سرخ است، رنگِ خاکِ دیارم، چو خونِ دل
یاقوتِ سرخ، گفته به اینجا، خوش آمدی
.
تن پوش هایمان همه الوان، چنان حریر
دیدی عفافِ جمله ن را؟ خوش آمدی
.
آتشکده وَ " هِرپَک ِ " خاموش، گویدت
اندر دل زمان، چو اَوِستا، خوش آمدی
.
منبر به خطِ کوفی و محراب و قدمتش
از بهر سِیرِ قبله ی دلها خوش آمدی
.
آنجا زیارت است چه زیبا و با صفا
اینجا به عشقِ عیسی و یحیا خوش آمدی
.
در معبدی که هست در آن گوشه، کُنجِ کوه
"بی بی جه" گویدت که به هینزا خوش آمدی
.
فهم است با سرشتِ گِل مردمان عجین
پنهان چو نیست، گشته هویدا، خوش آمدی
.
دیدی تو این دیار، برو موقع وداع
قرآن و آب، پشتِ تو مولا، خوش آمدی
درباره این سایت