ابیانه؛ یادگارکهن



 

ابیانه را ز بهرِ  تماشا، خوش آمدی

عالی جناب، حضرتِ والا، خوش آمدی

.

ای مهربان، عزیز، تو ای میهمانِ ما

بَر اوجِ کوهِ  کرکسِ  زیبا خوش آمدی

.

گویش نگر که هست، به جا از هخامنش

گویم تو را به لهجه ی شیوا، خوش آمدی

.

در راسته روان شو و فارغ شو از جهان

آتش بزن به غُصّه و غم ها، خوش آمدی

.

سرخ است، رنگِ خاکِ دیارم، چو خونِ دل

یاقوتِ سرخ، گفته به اینجا، خوش آمدی

.

تن پوش هایمان همه الوان، چنان حریر

دیدی عفافِ جمله ن را؟ خوش آمدی

.

آتشکده  وَ " هِرپَک ِ " خاموش،  گویدت

اندر دل زمان، چو اَوِستا، خوش آمدی

.

منبر به خطِ کوفی و محراب و قدمتش

از بهر سِیرِ قبله ی دلها خوش آمدی

.

آنجا  زیارت است چه زیبا و با صفا

اینجا به عشقِ عیسی و یحیا خوش آمدی

.

در معبدی که هست در آن گوشه، کُنجِ کوه

"بی بی جه" گویدت که به هینزا خوش آمدی

.

فهم است با سرشتِ گِل  مردمان عجین

پنهان چو نیست، گشته هویدا، خوش آمدی

.

دیدی تو این دیار، برو  موقع وداع

قرآن و آب، پشتِ تو مولا، خوش آمدی


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها